مطعم بن عدیمطعم بن عدی از اشراف طایفه بنی نوفل که در جاهلیت از سران قبیله قریش بوده است. ۱ - ابووهب از اشراف طایفه بنی نوفلمطعم بن عدی، بن نوفل بن عبد مناف بن قصی،کنیه ابووهب، از اشراف و بزرگان طایفه بنی نوفل، از قبیله قریش. وی در جاهلیت از سران قریش بود [۱]
مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش ص۲۰۰.
و ریاست طایفه خود را در جنگهای فجار بر عهده داشت. [۲]
ابن حبیب، المحبر ص۱۷۰.
۱.۱ - در خواست عبد المطلب از خدادر ماجرای حمله ابرهه به مکه، برای ویران کردن کعبه، مطعم بن عدی به همراه عبدالمطلب، رئیس قریش، و چند تن دیگر بالای کوه حراء رفت و عبدالمطلب در شعری معروف، از خداوند خواست که از حرم خویش محافظت نماید. [۴]
طبری، تاریخ الطبری ج۲، ص۱۳۸.
عایشه، پیش از ازدواج با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم، نامزد جبیر پسر مطعم بود. این نامزدی با خواستگاری پیامبر از عایشه، فسخ گردید. گویا مطعم و همسرش، به دلیل نگرانی از مسلمان شدن پسرشان، به این ازدواج راضی نبودند. [۶]
طبری، تاریخ الطبری ج۳، ص۱۶۲.
۱.۲ - چاه سجلهسجله، چاهی بود در مکه که به نام مطعم بن عدی شناخته میشد. قبلا هاشم بن عبد مناف آن را حفر کرده بود و فرزندان نوفل معتقد بودند که مطعم آن را از اسد بن هاشم خریده است، [۷]
ابن هشام، السیرة النبویة ج۱، ص۱۵۷.
اما بنوهاشم گمان میکردند اسد یا عبدالمطلب بن هاشم، پس از حفر زمزم و استغنا از سجله، آن را به او بخشیده است. [۸]
محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار ج۱، ص۱۱۳.
[۹]
محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار ج۲، ص۲۲۱.
(معجم البلدان، ذیل «سجله»).
۱.۳ - ایمان نیاوردن مطعممطعم پس از بعثت حضرت محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم، اسلام را نپذیرفت. اما گفته شده است که با وجود کفر، در مقایسه با دیگر بزرگان قریش، کمترین آزار را به پیامبر روا داشت [۱۰]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۱، ص۱۷۳.
او به همراه جمعی از بزرگان قریش نزد ابوطالب رفت تا ابوطالب، محمد را به آنان بسپارد و به جای وی، عماره بن ولید را، که جوانی زیبا بود، به او تسلیم کنند تا به فرزندی بپذیرد. مطعم بن عدی به نمایندگی از این جمع با ابوطالب سخن گفت، اما ابوطالب نپذیرفت و اشعاری در دشمنی مطعم و سایر قریش سرود. [۱۱]
ابن هشام، السیرة النبویة ج۱، ص۲۸۵ـ۲۸۷.
۱.۴ - سعی مطعم برای نقض عهد نامه علیه مسلمینهنگامی که قریش، بنیهاشم را در شعب ابی طالب در محاصره اقتصادی و اجتماعی قرار دادند (سال هفتم تا دهم بعثت) و در این باره عهد نامه نوشتند، فقط مطعم بن عدی از شرکت در این کار خودداری کرد و یکی از پنج تنی بود که کوشید با نقض این عهدنامه ظالمانه، به محاصره خاتمه دهد و آنان را از شعب خارج سازد. پس از آن، ابوطالب قصیدهای در مدح این افراد سرود. [۱۲]
ابن هشام، السیرة النبویة ج۱، ص۳۷۵ـ۳۷۶.
[۱۳]
ابن هشام، السیرة النبویة ج۲، ص۱۴ـ۱۹.
[۱۵]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۱، ص۱۷۳.
[۱۶]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۱، ص۲۷۰ـ۲۷۳.
[۱۷]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۹، ص۳۹۷.
[۱۸]
فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی ج۱، ص۱۲۴ـ۱۲۹.
۱.۵ - کمک مطعم به پیامبرگفته شده است رسول خدا در سال دهم بعثت چون از سفر طائف به مکه بازگشت و اخنس بن شریق و سهیل بن عمرو از پناه دادن به وی امتناع کردند، توانست در جوار مطعم بن عدی وارد شهر شود. [۱۹]
ابن حبیب، المحبر ص۱۱.
[۲۰]
طبری، تاریخ الطبری ج۲، ص۳۴۷.
مطعم، به همراه پسران و طایفه خود، لباس رزم پوشید و آن حضرت را وارد مسجدالحرام نمود. [۲۱]
ابن هشام، السیرة النبویة ج۲، ص۲۰.
[۲۳]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۹، ص۳۹۷.
با وجود این، جعفر مرتضی عاملی [۲۴]
جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم ص۷۸ـ۷۹.
در رد «ورود پیامبر به مکه در جوار فردی مشرک» دلایلی آورده است. بعدا سعد بن عباده – که پس از بیعت دوم عقبه در ذیحجه سال ۱۳ بعثت، قریشیان او را اسیر کرده و آزار داده بودند – با وساطت مطعم، که دوست او بود، رهایی یافت. [۲۶]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۱، ص۲۹۶.
۱.۶ - دفن مطعم در کوه حجونمطعم در آخر عمر، بینایی خود را از دست داد. [۲۷]
ابن حبیب، المحبر ص۲۹۷.
وی در صفر سال دوم، قبل از جنگ بدر، در نود و چند سالگی در حال کفر از دنیا رفت و در حجون، کوهی بالای مکه که مقبره اهالی آنجاست، دفن شد. [۲۸]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۱، ص۱۷۳.
[۲۹]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۹، ص۳۹۸.
(معجم البلدان، ذیل «حجون»). پس از مرگ مطعم، حسان بن ثابت در رثای او شعر گفت و او را به سبب کوشش در نقض عهد نامه قریش و کمک به پیامبر هنگام ورود به مکه، مدح کرد. [۳۰]
حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت ج۱، ص۱۹۹.
[۳۱]
ابن هشام، السیرة النبویة ج۲، ص۱۹ـ۲۱.
۱.۷ - جبیر پسر مطعمپس از جنگ بدر، پسر او (جبیر) از مشرکانی بود که برای پرداخت فداء و آزاد کردن اسیران به مدینه رفت و پیامبر به او فرمود که اگر پدرت، مطعم بن عدی، زنده بود و این اسیران را میخواست، آنان را به وی میبخشیدم و شفاعت او را در حق آنان میپذیرفتم. [۳۲]
یعقوب بن سفیان بسوی، المعرفة و التاریخ ج۲، ص۷۳۴.
[۳۳]
احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف ج۱، ص۱۷۳.
[۳۴]
ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفه الأصحاب ج۱، ص۲۳۲.
۲ - کتاب نامه• ابن حبیب، المحبر، چاپ ایلزه لیختن شتیتر، حیدرآباد دکن ۱۳۶۱. • ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت). • ابن عبد البر، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، چاپ على محمد بجاوى، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. • ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفى سقا و ابراهیم ابیارى و عبد الحفیظ شلبى، قاهره ۱۳۵۵/۱۹۳۶. • محمد بن عبدالله ازرقی، اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۱۶. • یعقوب بن سفیان بسوی، المعرفة و التاریخ، چاپ اکرم ضیاء عمری، بغداد ۱۳۹۴/۱۹۷۴. • احمد بن یحیی بلاذری، کتاب جمل من أنساب الأشراف، چاپ سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت ۱۴۱۷. • حسان بن ثابت، دیوان حسان بن ثابت، چاپ ولید عرفات، لندن ۱۹۷۱. • طبری، تاریخ الطبری (بیروت). • فضل بن حسن طبرسی، اعلام الوری باعلام الهدی، قم ۱۴۱۷. • جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، قم ۱۴۲۶. • مصعب بن عبدالله زبیری، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پروونسال، قاهره ۱۹۵۳. • یاقوت حموی، معجم البلدان. ۳ - پانویس
۴ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «مطعم ابن عدی»، شماره۶۸۴۰. |